English
از بالاترین
رادیوها
شرکت کنندگان
مجموعه‌ها

گفت‌وگو چیست؟ زمانی که می‌گوییم گفت‌و‌گوی اجتماعی مقصودمان چیست؟ آیا هر صحبتی بین دو یا چند نفر را می‌توان گفت‌وگوی اجتماعی دانست؟ شاید تاکنون این جمله را شنیده باشید که ما ایرانیان اهل گفت‌وگو نیستیم. گذشته از درستی یا نادرستی این گزاره طرح آن توسط برخی و رد این ادعا توسط عده‌ای دیگر نشان از فقدان توافق بر سر این موضوع دارد. در این مجموعه هشت قسمتی حسین قاضیان، جامعه شناس، توضیح می‌دهد که اساسا گفت‌وگوی اجتماعی چیست وچه عواملی در ایران مانع شکل‌گیری آن می‌شوند. پس از هر برنامه جلسه پرسش و پاسخی نیز با حسین قاضیان برگزار می‌کنیم تا به سئوالات مخاطبین برنامه پاسخ داده شود.

نظرات

اگر می‌خواهید با نام مستعار نظر بدهید، پس از نوشتن نظر، نام مستعار خود را در بخش name وارد کنید، سپس گزینه I'd rather post as guest را انتخاب کنید. در این حالت هر آدرس ایمیل دلخواه (مانند a@b.com) را می‌توانید وارد کنید.

متن برنامه

در نخستین برنامه از رشته برنامه های موانع اجتماعی گفتگو در ایران٬ به معنا و مفهوم گفتگو می‌پردازیم. همانطور که در برنامه مقدماتی گذشته توضیح داده شد؛ ابتدا باید معنا و مقصود از گفتگو روشن شود و سپس بررسی کرد که آیا مانعی برای گفتگو در جامعه وجود دارد؟ و اگر چنین است آیا این مانع اجتماعی است یا خیر؟

به روشنی پیداست که گفتگو نوعی ابزار یا وسیله بیانی است که ما از آن استفاده می‌کنیم. گفتگو در قالب سخن مکتوب و نوشته و یا سخن شفاهی با دیگران در میان گذاشته می‌شود. آنچه که در مکالمه یعنی ساده ترین شکل گفتگو رخ می‌دهد؛ عبارت از انتقال اطلاعات٬ عواطف و احساسات است. ما در گفتگوهای عادی معمولاً اطلاعات را انتقال می‌دهیم. مثلا وقتی از کسی می پرسیم که چقدر پول در جیبت داری؟ با گفتن این سؤال و جوابی که می‌گیریم؛ نوعی اطلاعات کسب می کنیم. دو طرف اینجا انتقال اطلاعات انجام می‌دهند. اما در جای دیگری ممکن است از کسی بپرسیم که چرا حالت خیلی خوش نیست؟ در اینجا وقتی طرف مقابل توضیح می‌دهد که به دلیل اینکه کارش در اداره ای با مشکل روبرو شده؛ عصبانی است. احساس عصبانیتش را به ما منتقل می‌کند. در اینجا انتقال احساسات در یک مکالمه صورت می‌گیرد. همچنین گاهی در گفتگو انتقال عواطف انجام می‌شود. وقتی کسی به طرف مقابلش می گوید که دوستت دارم؛ در اینجا عواطف منتقل می‌شود. این گفتن دوستت دارم فقط انتقال یک اطلاع نیست؛ بلکه انتقال عاطفه ای است که در پشت این اطلاع نهفته شده‌است. در اینجا ما با شکل دیگری از انتقال روبرو هستیم. بنابراین در مجموع مکالمه به عنوان ساده ترین شکل گفتگو٬ مبادله اطلاعات٬ احساسات و عواطف است.

اما صرف نظر از مکالمه شکل دیگری از گفتگو هم قابل تصور است. که با عنوان مجادله از آن یاد می‌شود. مجادله همراه با استدلال برای رد سخن دیگری است. و معمولاً رد سخن دیگری بر پایه سخن اولیه خود او انجام می‌شود. یعنی ادعای اولیه فرد مبنای رد آن قرا می‌گیرد.. متکلمان ٬ پیروان ایدئولوژی‌ها و امثال آنها این کار را انجام می‌دهند. یعنی با فرض قبول سخن طرف مقابل سعی می‌کنند که ناسازگاری آن را به صورت درونی و یا با امور بدیهی و مسلم بیرونی نشان دهند؛ تا طرف قانع شود که حرف٬ سخن و یا موضعش نادرست است.

علاوه بر این دو شکل اولیه گفتگو یعنی مکالمه و مجادله یک نوع دیگر گفتگو مناظره است. مناظره گفتگویی است که معمولاً به شکل رسمی تر برگزار می‌شود و هدف از آن نه فقط اقناع طرف مقابل بلکه اقناع شخص ثالثی است که مخاطب مناظره دو طرف است. در اینجا لزوماً تغییر طرف گفتگو یا رد نظرش همانند مجادله مد نظر نیست. بلکه اینجا اصل و قاعده تأثیرگذاری بر شخص ثالث مخاطب این مناظره است و قرار است که فکر٬ عقیده٬ گرایش٬ رأی یا نظر او عوض شود. در اینجا هدف تغییر است.

شکل چهارم گفتگو را مفاهمه می‌نامیم. دلیلی که این واژه را برای معرفی این شکل گفتگو برگزیده‌ام تعلق خاطر به زبان عربی نیست ؛ بلکه به این دلیل است که در زبان عربی این قالب بیانی نشان دهنده وجود نوعی تقابل و یا وجود دو طرف است. مفاهمه نه تنها به معنای فهماندن خود به دیگری٬ بلکه به معنای فهمیدن دیگری نیز هست. بنابراین نوعی فهم یا درک متقابل در اینجا مورد نظر است. لغت انگلیسی communication به خوبی می‌تواند این موضوع را توضیح دهد و من مفاهمه را در قبال این واژه برگزیده‌ام. برخلاف مکالمه که از طریق آن انتقال اطلاعات صورت می‌گیرد و برخلاف مجادله که هدفش اقناع طرف مقابل از طریق استدلال است و برخلاف مناظره که هدفش تغییراست؛ هدف مفاهمه درک متقابل است. قرار نیست کسی را قانع کنیم و یا نظرش را تغییر دهیم. فقط هم نمی‌خواهیم چیزی را انتقال دهیم. بلکه می‌خواهیم با جهان دیگری آشنا شویم و آشنا شدن با جهان دیگری را از خلال زبان او جستجو می‌کنیم. یعنی از طریق گفتگو به عنوان ابزار بیانی که فرد برای ارتباط به کارمی‌برد. بنابراین در مفاهمه مقصود فهمیدن جهان دیگری از طریق زبان مورد استفاده اوست. این نوع از گفتگو زمینه بسیار مهم و ضروری برای مذاکره است.

مذاکره آخرین شکل از گفتگو است و مبنا و پایه اغلب مباحث هفت برنامه آینده ماست. وقتی که از مذاکره صحبت می‌شود اغلب تصور می‌شود که مقصود مذاکرات سیاسی مثل مذاکرات ژنو در مورد پرونده هسته ای ایران است. اما مذاکره می تواند انواع و شقوق مختلفی داشته باشد. ما حتی در خانواده ها و بین اعضاء آن هم ممکن است مذاکره کنیم. حتی ممکن است که یک عاشق و معشوق هم نوعی مذاکره با یکدیگر انجام دهند. مذاکره نوعی از گفتگو به منظور رسیدن به توافق است. اما این توافق لزوماً به منظور تصمیم گیری در مورد موضوع معینی نیست. بلکه برای رسیدن به یک نظر مشترک در یک زمینه معین است. و گاهی اوقات نه فقط برای رسیدن به نظر مشترک بلکه برای دستیابی به همزیستی با یکدیگر در عین حفظ نظرات و تصمیمات متفاوت است. مذاکره برای رسیدن به توافق است و نه فقط برای اینکه یکی از طرفین نظراتش را تغییر دهد و نظر طرف دیگر را بپذیرد. بلکه برای این است که اگر طرفین مواضع و نظراتشان را تغییر ندهند و نظر یکدیگر را نپذیرند؛ با یکدیگر و مواضع و نظرات و تصمیمهای یکدیگر کنار بیایند. بنابراین یک توافق عام و نه فقط در سطح سیاسی بلکه در سطح اجتماعی و نه در سطح کلان بلکه در سطح خرد و نه تنها در روابط بین دو نفر بلکه در روابط بین دولتها و روابط بین دولت و مردم با یکدیگر لازم است. برای دستیابی به این هدف نوعی مذاکره برای رسیدن به توافق ضروری است.

در این سلسله از برنامه ها مقصود ما از گفتگو٬ مذاکره به قصد رسیدن به توافق است٬ یعنی نوعی از گفتگو که محصول یا هدف نهایی آن توافق است. اما در عین حال باید توجه کنیم که رسیدن به توافق در هر سطحی مستلزم شناخت طرف مقابل است. و شناخت طرف مقابل عبارت از شناخت جهان او از طریق زبان و گفتگوئي است که با او صورت می‌گیرد. اینجا مفاهمه که به عنوان قالب چهارم گفتگو مطرح ‌شد؛ اهمیت و ارزش خود را نشان می‌دهد. یعنی هیچ مذاکره موفقی صورت نخواهد گرفت؛ مگر اینکه ابتدا سعی کنیم که طرف مقابل را بفهمیم. این درک متقابل٬ مذاکره را به خوبی پیش می‌برد و آن را تبدیل به یک ابزار بهداشتی برای همزیستی مسالمت آمیز می کند. این ابزار برای همه جوامع چه درسطح خرد مانند یک خانواده و چه در سطح کلان یعنی در سطح جامعه و روابط بین الملل و بین دولتها ضروری است . در همه این موارد ما نیاز به توافق داریم زیرا در جوامع٬ واحدهای متفاوتی وجود دارد. آدمها نظراتشان متفاوت است؛ شهروندان یک کشور با کشور دیگر نظرات متفاوتی دارند و دولتها با یکدیگر اختلاف نظر دارند. همه این تفاوتها ٬ مذاکره را برای رسیدن به توافق در همه سطوح و برای همزیستی مسالمت آمیز در جامعه‌ای پر از تکثر و تنوع ضروری می ‌کند. این چیزی است که عمدتاً موضوع بحث ما در مورد موانع اجتماعی گفتگو است. بنابراین اگر ما از موانع اجتماعی گفتگو صحبت می‌کنیم. عمدتاً تأکیدمان بر آن نوع از گفتگوهاست که شکل مذاکره‌ای دارد و برای رسیدن به توافق است. توافق در مورد رابطه بین دولت و مردم در یک امر بخصوص یا یک امری که مربوط به امور عمومی است. مثلاً نوع برخورد با بحران خشکیدن دریاچه ارومیه می تواند موضوع نوعی مذاکره بین مردم و دولت باشد. اینکه قالب این مذاکره چگونه باشد؛ موضوع ثانوی است که فعلاً مورد بحث ما نیست. گاهی این مذاکرات بین دو نفر برای زندگی خانوادگی است.

مذاکرات شقوق و انواع مختلفی دارند ولی همه آنها به دنبال رسیدن به توافق هستند. در طی این برنامه ها چرایی و چگونگی موانع مختلف بر سر این نوع از گفتگوها را بررسی خواهیم کرد. طبیعی است وقتی از مذاکره و موانع آن صحبت می‌کنیم؛ ناچاریم از مفاهمه و موانع آن هم صحبت کنیم. اما سه شکل دیگر گفتگوها یعنی مکالمه ٬‌ مجادله و مناظره از موضوع بحث ما در این برنامه ها خارج خواهد بود. در برنامه آینده بررسی خواهیم کرد که اگر مقصود از گفتگو مذاکره است و برای مذاکره مفاهمه لازم است چه مانع اجتماعی بر سر آن وجود دارد و پیش از پرداختن به این موضوع٬ مفهوم مانع اجتماعی را مورد بحث قرار خواهیم داد و مقصود از اجتماعی را روشن خواهیم کرد.